English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 233 (9459 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
abinitio U از اغاز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
score U فاصله ازنقطه اغاز تا خط امتیازگاوبازی
scored U فاصله ازنقطه اغاز تا خط امتیازگاوبازی
scores U فاصله ازنقطه اغاز تا خط امتیازگاوبازی
overrun U هنگامی که داده در حال ورودیا خروج از یک واحد بدون کنترل بوده و برنامه فعالیتی را اغاز میکند که نیازمندفرفیت کانال بیشتری میباشد
overrunning U هنگامی که داده در حال ورودیا خروج از یک واحد بدون کنترل بوده و برنامه فعالیتی را اغاز میکند که نیازمندفرفیت کانال بیشتری میباشد
overruns U هنگامی که داده در حال ورودیا خروج از یک واحد بدون کنترل بوده و برنامه فعالیتی را اغاز میکند که نیازمندفرفیت کانال بیشتری میباشد
check-points U علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
checkpoint U علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
checkpoints U علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
strike U فروبردن پارو در اغاز هر حرکت در اب به قلاب افتادن ماهی نخ را سفت کشیدن یافتن بوی شکار بوسیله سگ
strikes U فروبردن پارو در اغاز هر حرکت در اب به قلاب افتادن ماهی نخ را سفت کشیدن یافتن بوی شکار بوسیله سگ
launch U اغاز کردن
launched U اغاز کردن
launches U اغاز کردن
launching U اغاز کردن
prime U درجه یک اغاز
primed U درجه یک اغاز
primes U درجه یک اغاز
approach U دورخیر دو کشتی گیر در اغاز مسابقه
approached U دورخیر دو کشتی گیر در اغاز مسابقه
approaches U دورخیر دو کشتی گیر در اغاز مسابقه
layout U وضع بدن بین اغاز پرش ارتفاع و فرود وارو باز
layouts U وضع بدن بین اغاز پرش ارتفاع و فرود وارو باز
wire U خط اغاز یا پایان مسابقه
wires U خط اغاز یا پایان مسابقه
birth U اغاز زاد
birth U اغاز کردن
births U اغاز زاد
births U اغاز کردن
alliteration U اغاز چند کلمه پیاپی با یک حرف متشابه الصورت
jump start U شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump-start U شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump-started U شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump-starting U شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump-starts U شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
bullied U درگیری بر سر تصاحب توپ اغاز استفاده از گوی بین دوحریف
bullies U درگیری بر سر تصاحب توپ اغاز استفاده از گوی بین دوحریف
bully U درگیری بر سر تصاحب توپ اغاز استفاده از گوی بین دوحریف
bullying U درگیری بر سر تصاحب توپ اغاز استفاده از گوی بین دوحریف
decadence U فساد اغاز ویرانی
overture U اغاز عمل پیش در امد
overtures U اغاز عمل پیش در امد
authorship U اغاز
instep U اغاز
insteps U اغاز
kick-off U اغاز
kick-offs U اغاز
formation U برنامه سازمان دفاعی یاتهاجمی در اغاز هر مسابقه
getaway U اغاز
getaways U اغاز
mat U زیرپایی یا تشک مخصوصی که بازیگر باگذاشتن پای خودروی ان بازی بولینگ روی چمن را اغاز میکند
mats U زیرپایی یا تشک مخصوصی که بازیگر باگذاشتن پای خودروی ان بازی بولینگ روی چمن را اغاز میکند
initiation U اغاز
entrance U اغاز
entranced U اغاز
entrances U اغاز
entrancing U اغاز
beginning U اغاز
beginnings U اغاز
thru U از اغاز تاانتها
inchoate U اغاز کردن
mark U هدف نقطه اغاز نقطه فرود
marks U هدف نقطه اغاز نقطه فرود
stagger U خط اغاز مسیر هر دونده
staggering U خط اغاز مسیر هر دونده
staggers U خط اغاز مسیر هر دونده
strobe U سیگنالی که برای اغاز انتقال داده میان یک دستگاه جانبی وکامپیوتر بکار می رود
initiate U اغاز کردن
initiate U اغاز کردن شروع کردن
initiated U اغاز کردن
initiated U اغاز کردن شروع کردن
initiates U اغاز کردن
initiates U اغاز کردن شروع کردن
initiating U اغاز کردن
initiating U اغاز کردن شروع کردن
originate U اغاز شدن یاکردن
originated U اغاز شدن یاکردن
originates U اغاز شدن یاکردن
originating U اغاز شدن یاکردن
inaugurate U اغاز کردن
inaugurated U اغاز کردن
inaugurates U اغاز کردن
inaugurating U اغاز کردن
debut U اغاز کار
debuts U اغاز کار
dawn U اغاز اغاز شدن
dawned U اغاز اغاز شدن
dawning U اغاز اغاز شدن
dawns U اغاز اغاز شدن
commence U اغاز کردن
commenced U اغاز کردن
commences U اغاز کردن
commencing U اغاز کردن
begin U اغاز کردن
begin U اغاز نهادن شروع کردن
begin U اغاز شدن
begins U اغاز کردن
begins U اغاز نهادن شروع کردن
begins U اغاز شدن
outset U اغاز
Other Matches
face off U رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
initio U در اغاز
scratch line U خط اغاز
origin U اغاز
onset U اغاز
commencement U اغاز
venue U اغاز
venues U اغاز
inception U اغاز
jump off U اغاز
initation U اغاز
exordium U اغاز
incipience or ency U اغاز
originationu U اغاز
primordium U اغاز
origins U اغاز
inchoation U اغاز
get away U اغاز
terminus a que U اغاز
kick off U اغاز
incept U اغاز کردن
inaugurator U اغاز کننده
revival U اغاز رونق
alpha U اغاز شروع
revivals U اغاز رونق
introductive U اغاز کننده
alphas U اغاز شروع
uppermost U از اغاز از ابتدا
initial point U نقطه اغاز
initial U واقع در اغاز
initialed U واقع در اغاز
initialing U واقع در اغاز
incipit U شروع و اغاز
initialled U واقع در اغاز
initialling U واقع در اغاز
initials U واقع در اغاز
to take to U اغاز نهادن
start of heading U اغاز سرفصل
at first U در اغاز کار
soft start U اغاز نرم
som U اغاز پیام
to push off U اغاز کردن
at the start U در اغاز کار
start of taxt U اغاز متن
start of message U اغاز پیام
wire to wire U از اغاز تا فرجام
alpha and omega U اغاز و فرجام
leadoff U اغاز ضربت
lead off U اغاز کردن
takeoff U اغاز پرش
jump off U اغاز حمله
takeoffs U اغاز پرش
nodal point U نقطه اغاز
push off U اغاز کردن
from a to izzard U از اغاز تا انجام
self initiated U خود اغاز
start bit U بیت اغاز
aurora U سرخی شفق اغاز
eras U اغاز تاریخ عصر
corrosive attack U اغاز و توسعه خورندگی
through U از اغاز تا انتها کاملا
christmas tide U هفتهای که اغاز ان 42دسامبراست
grid start U حرکت اتومبیلها با هم در اغاز
prefaces U اغاز پیش گفتار
era U اغاز تاریخ عصر
flagman U پرچم دار خط اغاز
prefacing U اغاز پیش گفتار
exordial U مربوط به اغاز یا مقدمه
eolithic U متعلق به اغاز عصرسنگ
prefaced U اغاز پیش گفتار
preface U اغاز پیش گفتار
guard line U خط اغاز مسابقه شمشیربازی
kick off U ضربه اغاز بازی
multilaunching U اغاز بکار چندتایی
new departure U اغاز رویه تازه
pullulate U اغاز توسعه نهادن
reoccupy U دوباره اغاز کردن
set position U اماده در نقطه اغاز
start bit U ذرهء اغاز نما
to take arms U جنگ اغاز کردن
hajime U اغاز مبارزه کاراته
stages U قراردادن اتومبیل در خط اغاز
stage U قراردادن اتومبیل در خط اغاز
initial boiling point U نقطه اغاز جوشش
upfield U نقطه اغاز بازی
kickoff U ضربه اغاز بازی
jump the gum U خطا در اغاز پرش
pre game drills U تمرینهای قبل از اغاز مسابقه
to pipe up U زدن یا خواندن اغاز کردن
tee off U اغاز کردن محکم زدن
jump spin U چرخش با اغاز پرش بهوا
inchoative U تازه اغاز شده اغازی
repositional U با حروف اضافه اغاز شده
false start U اغاز نادرست خطا در شروع
epoch U اغاز فصل جدید عصر
false starts U اغاز نادرست خطا در شروع
initial U پاراف در اغاز قرار دادن
initialling U پاراف در اغاز قرار دادن
initialled U پاراف در اغاز قرار دادن
initialing U پاراف در اغاز قرار دادن
initialed U پاراف در اغاز قرار دادن
epochs U اغاز فصل جدید عصر
bump start U اغاز مسابقه با هل دادن موتورسیکلت
initials U پاراف در اغاز قرار دادن
barrier U نقطه اغاز مسابقه اسبدوانی مانع
endpaper U صفحه سفید اغاز وپایان کتاب
unilinear U دارای تغییرات مسلسل از اغاز تا پایان
an inceptive verb U فعلی که دلالت بر اغاز کاری نماید
an inceptive U فعلی که دلالت بر اغاز کاری نماید
barriers U نقطه اغاز مسابقه اسبدوانی مانع
greenie U ضربه در اغاز هر بخش بارسیدن به هدف
free position U روش اغاز مجدد بازی پس ازخطا
committee boat U قایق داوران در اغاز و پایان مسیر
check point U علامتی نزدیک نقطه اغاز پرش یا پرتاب
tae guk U در تکواندو همه چیزبا ته گوک اغاز میشود
hole in one U گوی ضربه خورده از نقطه اغاز که به سوراخ میافتد
drive the green U با یک ضربه گوی را از نقطه اغاز به چمن نرم رساندن
starting post U تیری که در مسابقه دوجای اغاز و حرکت را نشان میدهد
alliterate U چند کلمهء نزدیک بهم را با یک حرف اغاز کردن
obsecration U دعا یا مناجاتی که با کلمه byیعنی بحف اغاز میگرد د لابه
kyrie U دعای مناجاتی که با کلمات >ای خداوند بر مارحم فرما<اغاز میشود
perfect participle U وجه وصفی معلوم که برای ساختن ماضی نقلی اغاز گردد
drivers U چوب شماره یک برای استفاده در اغاز هر بخش گلف راننده لوژ
heavy and light system U روش کاستن وزن با اغاز باوزنه سنگین و ادامه با وزنههای سبکتر
driver U چوب شماره یک برای استفاده در اغاز هر بخش گلف راننده لوژ
yule log U کنده بزرگی که شب میلادبمناسبت اغاز مراسم عید دربخاری منزل گذارند
target captain U عضو تیم چهارنفره تیراندازی با تیر و کمان که ضمنا"دستور اغاز و پایان را میدهد
check mark U علامتی در نزدیکی خط اغاز علامتی نزدیک نقطه اغازپرش یا پرتاب
takeoff fan U نیمدایره جلو میله پرش ارتفاع برای اغاز پرش
stx U شروع متن اغاز متن
asynchronous computer U نوعی از کامپیوتر که در ان هر عمل در نتیجه سیگنالی که از تکمیل عمل قبلی حاصل میشود و یا در اثر اعلام امادگی وسیله لازم برای عمل بعدی اغاز میشود کامپیوترناهمگام
continental shelf U مقداری از خاک زیر اب دریا که از حاشیه ابهای ساحلی یک کشورشروع و به خطی که از ان اولین شیب تند قعر دریا اغاز میشود و ارتفاع ان باید بایداز سطح دریا 002 متر باشدختم میشود
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com